Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1571 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nimbus
U
وندی به معنای باران زا
nimbuses
U
وندی به معنای باران زا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atto
U
معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley
U
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
monopody
U
شعر یک وندی
rainstorm
U
باد و باران باران شدید
rainstorms
U
باد و باران باران شدید
rainsquall
U
باد و باران باران شدید
negative
U
به معنای
mono-
U
در معنای تک یا یک
negatives
U
به معنای
non-
U
در معنای نه
kilos
U
در معنای یک هزار
kilo
U
در معنای یک هزار
pre-
U
در معنای پیش از
pre
U
در معنای پیش از
anti-
U
به معنای "مخالف "
sub-
U
در معنای کمتر
mini-
U
در معنای کوچک
n
U
در معنای نانو
implications
U
معنای ضمنی
denotation
U
معنای صریح
implication
U
معنای ضمنی
inter-
U
در معنای بین
positive
U
در معنای بله
connotation
U
معنای ضمنی
connotations
U
معنای ضمنی
hecto
U
پیشوندی به معنای یکصد
suffixix
U
لفظ معنای الحاقی
ampersand
U
علامت چاپی & به معنای "و"
atto
U
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
micro-
U
در معنای یک میلیونیوم واحد
micro-
U
در معنای خیلی کوچک
ultra-
U
در معنای بسیار بزرگ
quads
U
در معنای چهار بار
tera
U
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
nano
U
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
nano
U
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
semi-
U
در معنای نصف یا بخش
significance
U
معنای مخصوص دارد
quad
U
در معنای چهار بار
g
U
در معنای یک هزار میلیون
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
pico
U
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
counter-
U
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
semantics
U
معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
a word with a pejorative connotation
U
واژه ای با معنای ضمنی منفی
super-
U
در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
m
U
علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
null
U
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
kara
U
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
N.A
U
مخفف به معنای غیر قابل اجرا
erase character
U
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
alinik design
U
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
RTFM
U
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u
U
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb
U
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement
U
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
rainy
U
پر باران
rain
U
باران
raining
U
باران
rained
U
باران
pluvial
U
باران زا
pluvian
U
باران زا
rain proof
U
ضد باران
rain water
آب باران
rainless
U
بی باران
pluvine
U
باران زا
rains
U
باران
drizzling
U
نم نم باران
drizzle
U
نم نم باران
fine rain
U
باران
drizzled
U
نم نم باران
rainwater
U
اب باران
drizzles
U
نم نم باران
hydrometeor
U
باران
IF statement
U
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
kilo
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
dotterel
U
مرغ باران
rain ga
U
باران سنج
fall out
U
باران رادیواکتیو
hydrometer
U
باران سنج
killdeer
U
مرغ باران
mizzle
U
باران ریز
fine rain
U
باران ریز
golden rain
آتش باران
hyetometer
U
باران سنج
rainmaker
U
باران ساز
pluvimeter
U
باران سنج
plenty of rain
U
باران کافی
pluviosity
U
باران خیزی
pride of the morning
U
مه یا باران بامداد
rain gage
U
باران سنج
rain laden
U
باران ساز
rainfall area
U
پهنه باران
rainfall gauge
U
باران سنج
udometer
U
باران سنج
rainfall index
U
نمایه باران
rainfall recorder
U
باران نگار
rainmaking
U
ایجاد باران
rainproof
U
عایق باران
rain check
U
بلیط باران
raintight
U
باران ناپذیر
sand blast
U
شن باران کردن
storm water overflow
U
سرریز اب باران
pluviometry
U
باران سنجی
pluviometer
U
باران سنج
much rain
U
باران زیاد
much rain
U
باران بسیار
ombrology
U
مبحث باران
ombrometer
U
باران سنج
rain gauge
U
باران سنج
orographic rain
U
باران کوهزاد
pash
U
باران شدید
petrel
U
مرغ باران
plenty of rain
U
باران فراوان
pluvial dendation
U
باران ستردگی
rain cats and dogs
<idiom>
U
باران شدید
rain shower
باران شدید
to send down rain
U
باران فرستادن
cyclonic rain
U
باران چرخهای
bombardments
U
گلوله باران
sprinkle
U
پوش باران
sleet
U
برف و باران
bombards
U
گلوله باران
drizzle
U
نرمه باران
bombarding
U
گلوله باران
acid rain
U
باران اسیدی
drizzled
U
نرمه باران
drizzles
U
نرمه باران
drizzling
U
نرمه باران
bombardment
U
گلوله باران
raindrops
U
قطره باران
raindrop
U
قطره باران
rainstorm
U
طوفان باران
rainstorms
U
طوفان باران
sleeting
U
برف و باران
sleets
U
برف و باران
showers
U
درشت باران
sleeted
U
برف و باران
plover
U
مرغ باران
catchment
U
باران گیر
bombard
U
گلوله باران
blood rain
U
باران سرخ
bombarded
U
گلوله باران
showered
U
درشت باران
sprinkled
U
پوش باران
plovers
U
مرغ باران
shower
U
درشت باران
showering
U
درشت باران
sprinkles
U
پوش باران
soft keys
U
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
shell off
U
گلوله باران کردن
slugs
U
گلوله باران کردن
raindrop impressions
U
اثرهای چکه باران
rainsquall
U
باران توام باتوفان
raindrop imprints
U
اثرهای چکه باران
pitter patter
U
چک چک باران و غیره ضربان
slug
U
گلوله باران کردن
slugged
U
گلوله باران کردن
pitter-patter
U
چک چک باران و غیره ضربان
stager
U
گرگ باران دیده
intermittent rain
بارش متناوب باران
It was raining fast.
U
باران تندی می آمد
It was raining hard.
U
باران سختی می با رید
Not all clouds bring rain.
<proverb>
U
هر ابرى باران نیاورد.
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
U
گرگ باران دیده .
shoots
U
تیر باران کردن
continuous rain
بارش باران دائمی
weatherbeaten
U
باد و باران دیده
standard rain gage
باران سنج معمولی
storm sewer
U
لوله فاضلاب اب باران
storm water retention tank
U
منبعهای نگهدارنده اب باران
missiles
U
موشک باران کردن
missile
U
موشک باران کردن
too much rain
باران بیش از اندازه
totalizer
U
باران سنج دخیرهای
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
shoot
U
تیر باران کردن
rain prints
U
اثرهای چکه باران
rain or shine
چه باران باشد چه آفتاب
rainstorms
U
باران بوام باتوفان
typhoons
U
توفان همراه با باران
typhoon
U
توفان همراه با باران
monsoons
U
باد و باران موسمی
monsoon
U
باد و باران موسمی
rainfall
U
ریزش باران بارنغگی
rainproof
U
مانع نفوذ باران
impluvium
U
حوض باران گیر
isoheyt
U
خط شاخص نقاط هم باران
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
killdee
U
یکجور مرغ باران
rainstorm
U
باران بوام باتوفان
pluviograph
U
باران سنج خودکار
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
cannonade
U
گلوله باران کردن
window panes
U
باران با صدا به پنجره می خورد
Recent search history
Forum search
1
tink and grow rich
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
معنیکلمهیعشرت
1
ميشلين پاسيبل
1
سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمیگردد یا فقط به piping
1
tajwid
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
Jack Attac
1
بفرمایید
1
conscious
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com